امروز عصر رفتم لباسشویی_رختشویخانه_خوابگاه(یه جایی که کلی اتاقک شبیه حمام داره که هر شخص میره تو یکیش و لباساشو میشویه) از بدو ورود تو سالن متوجه شدم دوتا خواننده داریم امروزبعضی وقتا جالبه و حرفی نیست ولی گاهی آدم حوصله نداره به آواز و آهنگ دیگران گوش بده و مثل امروز من؛ حتی حوصله نداره بگه ساکتش کننتازه اگه طرف وسط صدای اب و اهنگ و غیره، صدای تذکر منو بشنوه.

خلاصه

یه فکری به دهنم رسیدبه خودم گفتم به همون اندازه که اون حق خودش دونسته صدارو بزاره رو 100و با ولوم200 هم باهاش همخوانی کنه؛منم حق خودم میدونم.تو دلم گفتم 1/2/3  و با صدایی که بهشون برسه شروع کردم به خوندن: اونااا که از جنون یه کلمه نفهمیدَََنشبیــــه شامیااا به گریه هااااام میخندیدََََنکنایه میزنََن.دلمو میــسوزونـــنومیخوان با حرفاشون خالی کنن دل منووومیخوان با حرفاشون خالی کنن دل منوووو.قـــــســــــم به اووون بدن که چیدنش روووی حصیر منم شبیه اووون عقیله ای که شددد اسیرر به غیر زیبایی نمیبینم توو این مسیــــرحسین آقام اقام حسین اقااام اقاام اقااامداشتم میرفتم تو بیت بعدی که دیدم صداها قطع شده.بیت آخر هم خوندم که ناتموم نمونه:دی :برای قرربونی اسماعیلو میدم با عشقخودم با بچه هاام فدای بانوی دمشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق

و تمام

تصور کردم اول که مداحیو شنیدن خواستن بگن میشه نخونیو و فلان؟ بعد یکم نگاه کردن دیدن خودشون دارن فلان چیز میخونن و این به اون درو قطعش کردن:)

ولی خوشم اومد بچههای با فهمی بودن:))


*دانلود نوحه منم باید برم-نریمانی :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود فصل هشتم گیم آف ترونز قاب چوبی نسیم کوهساران Daniel hadiva دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم Scott انتشارات میانرشته ای (صفحه اصلی) دانلودی حذف نهایی وبلاگ